پادگان
 
ارزوهاي مرده...
 
 

خوشا روزي كه من پنج ساله بودم

توي اون كوچه ها اواره بودم

گروهبانان مرا بيچاره كردن

لباس شخصي ام را پاره كردن

مادر جان غم مخور دنيا همينه

لباس سربازي رنگ زمينه

چرا مادر مرا بيست ساله كردي

توي اين پادگان اواره كردي

نوشتم نامه اي با برگ چايي

كلاغ پر ميروم مادر كجايي

نوشتم نامه اي روي گل ياس

به خوزستان ميروم با كله ي تاس

شبهاي اين پادگان چقدر دلگيره

جارو به دستت ميدن قلبو دلت ميگيره



نظرات شما عزیزان:

reza
ساعت8:59---21 اسفند 1390

سلام
من اهل تعريف و تعارف کردن نيستم هرکسي براي خودش دنيايي دارد و چهار ديواريي و با تعارف و تعريف کسي هم نه بدتر ميشود و نه بهتر
غرض از پيامم اينکه با سر زدن به وبلاگ من و خوندن مطالبش نه ميخوايد انرژي مصرف کنيد و نه ميخوايد پولي خرج کنيد فقط وفقط يخورده بياد امام زمانمون مي افتيد البته اگه واقعا مطالبم اين حس رو القا کنه
منتظرتونم


دختر تنها
ساعت15:45---28 بهمن 1390
آرزوهایت بلند بود
دست های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
...فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فکر می کنی


تنها...
ساعت2:12---27 بهمن 1390
اگه می شه تبلیغاتمو تو وبت بزار اگه خواستی بزاری به این ادرس برو///
ممنون خبرم کن


www.love_0.loxblog.com/post.php?p=1


مجهول
ساعت16:55---21 بهمن 1390
راستی یادم رفت آدرسمو بنویسم. تو این یکی نظرم می نویسم

مجهول
ساعت16:53---21 بهمن 1390
آخی.......دلم به حالت میسوزه..... ولی حقتونه
جبران تمام آزادی هایی که بهتون دادن...
به منم سر بزن داداش و البته نظر یادت نره وگرنه کچل که هستی کچل تر میشی


MOHDMMAD
ساعت16:29---21 بهمن 1390


آناهیتا
ساعت12:12---13 آذر 1390
سلام رضا جان
چطوری ؟ خوبی ؟
خبری ازت نیست خیلی وقته
بیا پیشم


پریا
ساعت18:19---29 آبان 1390

اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه

گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم

گفتم: دکتر ديگه اي رفتی، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.

گفتم: خدا کريمه، انشاله که بهت سلامتي ميده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟

فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گل ماليد سرش

گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟


گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم

خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت

خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد

با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی

سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم

بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم

ماشين عروس که ميديم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم

گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم

مثل پير مردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم

الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم

حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟


گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه

آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟


گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!


يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟

گفت: بيمار نيستم!

گفتم: پس چي؟

گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن:نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي

مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟

باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد




اگر این ایمیل را دریافت کردی ؛ بدان و آگاه باش که تو شایسته

آنی و از نیک ترین مهربانان هستی پس تو هم آن را برای نیک ترین مهربانانت

بفرست و زنجیره مهربانی را ادامه بده





برای آنان که یادشون رفته من رفتنی ام ...
حرص می زنند و دیگران را می آزارند ... دوستان من هم رفتنی ام مرا ببخشید از صمیم قلب...



arezoo
ساعت17:34---23 آبان 1390
به روز غدير خم از مقام لم يزلي
به كائنات ندا شد به صوت جلي
كه بعد احمد مرسل به كهتر و مهتر
امام و سرور و مولا عليست علي
عيد غدير خم بر شما مبارك
>>


غريبه ديروز،اشناي امروز،از ياد رفته فردا هايت.
ساعت17:23---18 آبان 1390
سربازي بهت فشار اورده ها.....
به من هم سر بزن،واسم نظر بزار و نظرت رو راجع به تبادل لينك بهم بگو..


hamraz
ساعت1:16---18 آبان 1390


mehrdad
ساعت9:48---6 آبان 1390
سلام میشه منو بلینکی؟لطفا

Roya s.b
ساعت19:48---2 آبان 1390
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``


sajedin
ساعت3:21---28 مهر 1390
salam dost majazi.vebe jalebi dari age mayeli baham tabadol link konim mano benam sajedin link kon age link kardi khabar bede manam linket konam

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 1:27 :: توسط : رضا

درباره وبلاگ
زندگي يك بازي دردآوراست/زندگي يك اول بي آخراست/زندگي كرديم واما باختيم/كاخ خود را روي دريا ساختيم/لمس بايدكرداين اندوه را/بركمربايد كشيد اين كوه را/زندگي را با همين غمها خوش است/باهمين بيش وهمين كمها خوش است/باختيم وهيچ شاكي نيستيم/برزمين خورديم وخاكي نيستيم... rezahatame@gmail.com
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ارزوهاي مرده... و آدرس chashmak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 825
بازدید کل : 55722
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 177
تعداد آنلاین : 1